زندگی و
روزهای نیل آرمسترانگ ، مهندس هواپیمایی و فضانوردی که اولین کسی بود که در 20
ژوئیه 1969 روی کره ماه قدم زد.
"استوئیک"
و "قابل اعتماد" ایده هایی هستند که اگر پرتره ی نیل آرمسترانگ ، خلبان
آزمایشی که اولین انسان بود که روی ماه قدم می گذارد ، در لذت بخش دیوید Fairhead بسیار لذت بخش است. آنها همچنین عباراتی هستند که می توانند خود فیلم
را توصیف کنند.
Fairhead ، مدیر اسناد Spitfire به همان اندازه محکم سال گذشته ، فیلمی را نصب کرده است که همه صندوق
ها را نشان می دهد اما این کار را با استعداد ، لبه و عمق انجام نمی دهد.
از لحاظ ساختاری این فیلم رویکردی به رحم به آرامگاه می دهد ، ردیابی
تربیت سخت آرمسترانگ در اوهایو ، اشتیاق او به پرواز (او قبل از گواهینامه رانندگی
پروانه پرواز را دریافت کرده است) ، سه سال حضور در کره در وظیفه فعال و ظهور او
برای رهبری آپولو 11. مأموریت
Interspersed موضوعات
شخصی تر است: درگذشت دخترش کارن در سن دو سالگی که بسیار عمیق در بیوگرافی مرد اول
دیمین چازل بازی کرد - و زندگی اش دستاورد تعریف شده دوران ، یک حرفه تمایلی در
صحبت های عمومی ، ورود به دنیای شرکت ها و طلاق همسرش را در پی داشت. جنت
("او گفت که او تغییر خواهد کرد" ، او در مورد پایان ازدواج می گوید.
"او 38 سال طول کشید تا تغییر کند"). نسبت به فیلم حاضر به ورود به این
مباحث است.
داستان از طریق صحبت کردن با خانواده و همکاران آرمسترانگ (بوز آلدرین
غایب است - این زوج به نتیجه نرسیدند) ، اما مستر فیلم این است که هریسون فورد با
بیان هریسون فورد حرف های خود را از آرمسترانگ روایت می کند ، بازیگری که افکار
فضانورد را با ظاهری غیرقابل تحریک می کند. گرانش مزخرف. چندین فیلم خانگی زیبا
وجود دارد و به خوبی نشان می دهد که ماه در حال فرود آمدن است - کمی تنش وجود دارد
که در آن آرمسترانگ تلاش می کند تا یک فضای پارکینگ در سطح قمری پیدا کند.
دانلود
فیلم ایرانی
اما این رویکرد امتحان شده و قابل اعتماد - که از امتیاز اصرار بر آن
غافل مانده است - به اندازه کافی کارآیی داستان را برای زندگی زنده نمی کند ، و
همراه با شخصیت اصلی است که نمی تواند امی وینهاوس یا مارادونا را درگیر شدن در
موضوع مستند جذاب. آرمسترانگ هرگز به ستاره ها نمی رسد (حس می کنید که شورتر جنت -
بیوه ناسا - ممکن است روشی جالب تر و چپ تر از داستان را فراهم کند). به دنبال ترس
و وحشت آپولو 11 ، آرمسترانگ احساس می کند مستقل و قابل اعتماد - مانند خود مرد -
اما چیز دیگری نیست.